زنان
خطری که زنان ایرانی را تهدید می کند جدی است باید آگاه باشید باشید واز برنامه هایی که برای نابودی فرهنگ ایران است آگاه شوید
زنان
نويسندگان
لینک عزیزان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان زنان و آدرس zanan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





به این جمله فکرکنیم !

<<<عمیق تر فکرکنیم>>>

تا حالا به این فکر کردید که هزینه راه اندازی یک شبکه بر روی ماهواره های بین المللی هرماه چقدر هست(فقط هزینه ماهانه عضویت کانال)چیزی بالغ بر ماهانه 40 الی 50میلیون تومان به پول ایران،در کنار این هزینه،هزینه های تولید برنامه،دستمزد کارکنان،هزینه نگهداری وتامین وسایل مورد نیاز و هزینه های خدماتی بیشماری که دارند رو هم درکنارش تصورکنید در مجموع شاید به پول کشور خودمون چیزی بالغ بر 150 الی 200ملیون در ماه برای نگهداری یک شبکه ماهواره ای باید هزینه شود. خب حالا اگه دوست داشتید به این لینک برید

** عمیق فکر کنیم: بیاید به این سوالات جواب بدیم ( جوابش با خودتون  )

1- هدف این شبکه ها چیه آیا برای پول درآوردن تاسیس میشن یا هدف خاص دیگه ای دارن ؟

2- چرا این شبکه  ها (مثلا فارسی وان یا من و تو ) سریال های خاصی و یا مستند های خاصی را برای مردم ما به رایگان دوبله و پخش میکنند ؟

** خب حالا میخوام یه مسئله ی مهم رو بگم خوب توجه کنید میخوام  شروع کنم

شما الان یا شاید در آینده به عنوان مادر و یا پدرخواهید بود یا شاید هستید دوست دارید بچتون که در آینده قراره مثل شما بزرگ شه و پدر یا مادر بشه چجوری فکر کنه طبق تحقیقات بیشمار دانشمندان و روانشناسان نتیجه گیری بدست آمده اینه که تمام شخصیت یک فرد تا قبل از سن 18 سالگی تکمیل می شود و تا آخر عمر با تغییرات بسیار کم ادامه پیدا خواهد کرد

 

** عمیق فکر کنیم : خب حالا فکرکن بچه ی شما از زمانی که به قدرت  درک و فهمیدن مسائل رسیده بهترین ابزارش چیه ( تلوزیون) خب بچتون از اول بچگی تا سن بلوغ فکری از طریق تلوزیون به چه مسائلی دست پیدا میکنه

ذهن افراد در بدو بچگی بسیار حساس هست به هر چیزی واکنش نشون میده و به راحتی اونو قبول میکنه میدونید نتیجه وقتی که این باورها غلط باشه چی میشه خب اگه دوست دارید بدونید به این لینک برید

فکر میکنید اهداف این شبکه ها چی هست کمی فکرکنید در آینده ای نه چندان دور وضعیت فرهنگی کشور چطور خواهد شد آیا متناسب دین و مذهب شیعی ما خواهد بود در زیر به بعضی از اهداف پنهان که شاید شما از آن ها بی خبر باشید اشاره می شود

اهداف پنهان : تغییر تدریجی فرهنگ و باورهای جوانان ، توسعه خاموش و زیر پوستی فساد  و بی بند و باری ، تحریک جوانان به شورش فرهنگی و زیر پا گذاشتن آداب و رسوم و سنتهای بومی و...

 

خب حالا برای اطلاع از اینکه چه بلایی سر شما بله خود شما یا فرزندانتان اگر ناآگاهانه در سیل تهاجمات این شبکه ها باشید قرار است بیاید

 

به ادامه این دست نوشته بنگرید.......


برچسب‌ها:
ادامه دست نوشته
[ چهار شنبه 18 آذر 1394برچسب:ماهواره,عمیق فکرکنیم,هویت فرهنگی,شخصیت فرد,بی بندو باری, ] [ 13:35 ] [ بنده ی خدا ]

یک ترانه می تواند لحظه ای را تغییر دهد یک ایده می تواند دنیایی را عوض کند یک قدم می تواند سفری را آغاز کند اما یک دعا می تواند هر ناممکنی را ممکن کند .


از شیخ ِ بهایے پرسیدند : خیلے "سخت " مے گذرد ، چـه باید کرد؟ شیخ مے فرماید: خودت که مےگویے ، سخت "مےگذرد" ، سخت کــ ه " نمےماند " ! پس خـــدا را شکــر کــ ه مےگذرد و نمےماند



یا بن الحسن نمیگوییم هر ثانیه اما... روزهایمان را به دعا .. به یاد ... شاید به ذکر شما می گذرانیم خدایا ! گنه کاریم اما بس نیست... ؟! ما را نه... اما مادرش، فاطمه... فاطمه ی زهرا او که مادراست... مادری پهلو شکسته... مادری غم دیده... مادری... خدا یا چه می شود قفلهای غیبت به : یک دعا ، به یک آه ، به یک قطره اشک ، به یک دل شکسته، یکباره با قدومش بشکند؟ مولا ی من جماعتی همه کور ٬ همه دور ٬ اما چشم به راه. آقا جماعتی همه سیاه٬ همه حلقه به گوش٬ اما گوش به زنگ. دعا کنیم ظهور را .... التماس کنیم حضور را ....


عقل معاش میگوید که شب ، هنگام خفتن است ، اما عشق میگوید که بیدار باش : در راه خدا بیدار باش تا روح تو چون شعاعی از نور به شمس وجود حق متصل گردد... شهیدآوینی


مکالمۀ من و بچه ام، سال ها پس از ظهور آقا: بچه: مامان! چند تا کلمه توی دفتر خاطراتت هست که من معنیشونو نمی فهمم، می شه بهم بگی؟ من: آره عزیزم بگو تا بهت بگم… بچه: مامان! کینه و نفرت یعنی چی؟! فقیر به کی می گن؟! جنگ دیگه چیه؟! قتل عام یعنی چی؟! دزدی یه جور شغله؟! به آدم عاشق می گفتن احمق؟! … من: دیگه کافیه! یادم نیار …


بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست/آه بی تاب شده عادت کم حوصله هاست/مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب/در دلم هستی و بین من تو فاصله هاست- یا صاحب الزمان(عج)ادرکنی آقا جان

 

 

 

90 فایده در دعا برای فرج امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)

دعای امام رضا(ع) برای حضرت مهدی(عج)/ پروردگارا! او را «قائم منتظر» قرار ده

 ابعاد عرفانی و سیاسی مهدویت در اندیشه امام خمینی

زنان با چه اعمالی بهشتی می شوند؟

آیا از گناه اجتناب کنیم، امام زمان(عج) به ما سر می زند؟

وجه الله بودن امام به چه معناست؟

حکومت جهانی امام زمان (عج)

 قیامت جایی برای عذرخواهی نیست!

فرمولی که جای انسان‌ را در «بهشت» نشان می‌دهد

 

 

 

 

 


برچسب‌ها:
[ دو شنبه 10 تير 1392برچسب:امام زمان,انتظار الهي,ظهور حجت, ] [ 12:28 ] [ بنده ی خدا ]

فَقالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ يا مَلائِکَتي وَيا سُکَّانَ سَمواتي، اِنّي ما خَلَقْتُ سَمآءً مَبْنِيَّةً، وَلا اَرْضاً مَدْحِيَّةً، وَلا قَمَراً مُنيراً، وَلا شَمْساً مُضِيئَةً، وَلا فَلَکاً يَدُورُ، وَلا بَحْراً يَجْري، وَلا فُلْکاً يَسْري، اِلاَّ في مَحَبَّةِ هؤُلاءِ الْخَمْسَةِ الَّذينَ هُمْ تَحْتَ الْکِسآءِ، فَقالَ الْأَمينُ جِبْرآئيلُ يا رَبِّ وَمَنْ تَحْتَ الْکِسآءِ، فَقالَ عَزَّوَجَلَّ هُمْ اَهْلُ بَيْتِ النُّبُوَّةِ، وَمَعْدِنُ الرِّسالَةِ،

هُمْ فاطِمَةُ وَاَبُوها وَبَعْلُها وَبَنُوها،(بخشی از حدیث شریف کساء)
پیامبر(ص)"جز کریمان زنان را تکریم نکنند و جز انسان های پست زنان را تحقیر ننمایند."

فرق است میان متحجر بودن و معتقد بودن،

من میتوانم یک مذهبی متعصب باشم و در عین حال بینش و شناخت من از مذهب،

همواره در حال تکامل باشد. دکتر شریعتی


برچسب‌ها:
[ یک شنبه 29 ارديبهشت 1392برچسب:حديث كنساء,امام صادق,زنان, ] [ 11:28 ] [ بنده ی خدا ]

ملاک راستی آزمایی عشق به خدا  


خیلی‌ها مدعی هستند که عشق آفریدگارشان را در دل می‌پرورانند و محبوب‌ترین موجود عالم در پیشگاهشان هموست. اما این ادعا هنگامی قابل پذیرش است که مدعی بتواند در آزمون عاشقی نمره قبولی ارائه دهد و عشق خود را در میدان عمل به اثبات برساند.


دست عاشق

آزمون عاشقی برای خود ملاک ها و معیارهای خاصی دارد که می تواند راستی ادعای مدعیان را نمایش دهد و عیار عشق آنها را روشن سازد. بی شک یکی از بهترین ملاک های راستی آزمایی عاشقی، «چشم بستن از لذات و خوشی های زندگی» است که می تواند مصادیق گوناگونی داشته باشد.

کسی که حاضر است از خود بگذرد و لذاتش را فدای محبوب کند، قطعا لذتی بالاتر در خود یافته است و شیرینی عشق را با تمام وجودش چشیده است. اما برای خودآزمایی عشق خود به پروردگارمان با کدام یک از لذایذ شروع کنیم و کدامیک از آنها را در بوته آزمایش قرار دهیم؟ در میان این همه لذات و خوشی هایی که برای انسان فراهم است کدامیک می تواند جلوه ای از تمامی لذات باشد و ملاکی شایسته برای راستی آزمایی عشق ما به حضرت دوست قرار گیرد؟

در روایتی که از امام صادق علیه السلام نقل شده ملاکی بسیار جالب بیان گردیده است. امام ششم در این روایت چنین می فرماید:

خداوند متعال در مناجات خود با موسی علیه السلام چنین فرمود: «ای فرزند عمران! دروغ می گوید آن كس كه به گمانش مرا دوست دارد اما چون شب فرا رسد می خوابد و چشم از عبادت من فرو می بندد. مگر نه این است كه هر دلداده اى دوست دارد با دلدار خود خلوت كند؟!

هان! اى پسر عمران، من از حال دوستداران خود آگاهم. هنگامی که سیاهی شب فراگیر می شود، دیده دلشان را می گشایم و كیفرم را در برابر چشمانشان مجسم می كنم و آنها چنان که گویی مرا می بینند با من سخن مى گویند.»

آری، عشق اگر باشد خواب را از چشمان می رباید و انگیزه ای تازه در دل ایجاد می کند. اگر راست می گوییم که عاشق اوییم باید در هنگامه ای که هیچ دیده ای جز دیدگان تیزبین او ما را نمی پاید دیده بگشاییم و در خلوت شبانه با او سخن عاشقانه بگوییم.

شب زنده داری نشانه ای برای بندگان ویژه خدا

شب، هنگامه خواب و استراحت است و کمتر کسی حاضر می شود، خواب ناز را بر چیز دیگری ترجیح دهد و گرمای رختخواب را رها کند. مخصوصا هر چه که شب، رو به صبح می رود، خواب آلودگی انسان بیشتر می شود و جدایی از رختخواب سخت تر.

با این وجود گویا که این تنها حرارت عشق است که می تواند بر گرمای رختخواب پیروز شود و انسان را از جای گرم و نرمش جدا نماید. مادری که نیمه شب، از خواب نازش می گذرد و به کودک شیرخوارش رسیدگی می کند، پدری که علی رقم خستگی فراوان روز، با دیدن بدن تب دار فرزندش به تلاطم می افتد و خواب از چشمانش رخت بر می بندد، پزشکی که در نیمه شب برای مداوای یک بیمار اورژانسی شتابان به سوی بیمارستان می رود، آتش نشانی که برای نجات یک خانواده محصور در آتش به سرعت از جا برمی خیزد، تنها با حرارت پرشور محبت است که چنین می کند.

دعا

عشق به پروردگار نیز عاشقان حقیقی خدا را در نیمه های شب از جا می کَند و به عبادت شبانه مشغول می کند. به همین خاطر است که قرآن یکی از ویژگی های بندگان خاص خود را شب زنده داری معرفی می کند. عاشق، همیشه در پی موقعیتی مناسب است تا با معشوق خود خلوت کند و زمانی شایسته را برای گفتگو با او اختصاص دهد و دلدادگی اش را به او ابراز نماید.

خداوند در آیات پایانی سوره مبارکه فرقان، دوازده نشانه برای بندگان ویژه خود عنوان داشته که شب زنده داری یکی از آنها است. در آیه 64 این سوره می خوانیم که:

وَ الَّذینَ یَبیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِیاماً.

(بندگان ویژه خدای رحمان) كسانى هستند كه در حال سجده و قیام براى پروردگارشان، شب زنده دارى می كنند.

امیر مومنان علی علیه السلام نیز یکی از ویژگی های پرهیزکاران را چنین برمی شمرد:

«اما اللیل فصافون اقدامهم» (نهج البلاغه، خطبه 193 معروف به خطبه همّام)

آنان شب ها در حال قیام و شب زنده دارى اند.

آری، پای حرارت عشق که به میان آمد دیگر هیچ حرارتی نمی تواند به گرد پای آن برسد و دمایی همانند آن داشته باشد. گرمای رختخواب مست کننده و لذت بخش است اما خوش تر از یاد خدا و مناجات با او نیست.

جالب اینجا است که این آیه شریفه «تداوم در عبادت شبانه» و «اصرار بر شب زنده داری» را نشانه ای برای بندگان ویژه پروردگار می داند. (فعل مضارع «یَبِیتُونَ» نشانه استمرار است)

البته باید توجه داشت که شب زنده داری به معنای عبادت تمامی ساعات شب نیست بلکه مناجات و عبادت در بخشی از شب نیز ما را شامل این آیه خواهد کرد و مصداقی از بندگان خاص خدا خواهد نمود.

اما شب، چه ویژگی خاصی دارد که خداوند عبادت شبانه را نشانه بندگان خاص خود برمی شمرد؟

1ـ فضای آرامی که بر شب حکم فرما است خلوت میان عاشق و معشوق را فراهم می کند و رابطه میان بنده و محبوب را دل پذیر و مستحکم تر می نماید.

2ـ آرامش حاکم بر شب تمرکز آفرین است و بر بهره وری این رابطه می افزاید.

3ـ تاریکی شب جایی برای ریا و تظاهر باقی نمی گذارد.

4ـ آزمون شبانه سخت تر از آزمون روزانه است. چرا که گذر از لذایذ شبانه سخت تر از عبور از لذایذ روزانه به نظر می آید. آرامش و لذتی که در خوش گذرانی های شبانه وجود دارد در نوع روزانه اش کمتر دیده می شود. برای نمونه همه می دانند که خواب شب با خواب روز قابل مقایسه نیست و لذتش بسیار بیشتر از آن است.

خداوندا! لذت عبادت شبانه ات را به همه ما بچشان.


برچسب‌ها:
[ یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:عشق, ] [ 13:22 ] [ بنده ی خدا ]

بنفشه دختر کوچولويي بود که خيلي دوست داشت ديده بشه! دوست داشت همه از کاراش، حرفاش، لباساش، نقاشي هايي که مي کشيد، تعريف کنن. بگن که چه قشنگ حرف ميزنه، چقدر کارهاي خوبي ميکنه، چه نقاشي هاي زيبايي مي کشه و... اما افسوس و صد افسوس... بنفشه انگار يک جورايي نامريي بود! آخه حس مي کرد: هيچ کي بهش توجه نداره! اصلا...اصلا هيچ کي اونو دوست نداره!؟ براي همين مرتب کارهايي مي کرد که به نظر ديگران عجيب و غريب بود! دروغ هاي شاخ دار مي گفت! بلند بلند حرف مي زد! ادا و اصول از خودش در مي آورد، دوست داشت لباس ها و کفش هاي آدم بزرگا رو بپوشه تا شکلش عوض شه... دوست داشت بره جلو آيينه و خودش رو مثل خانم ها آرايش کنه... حتي يک بار وقتي که دايي حواسش نبود و سخت مشغول صحبت با ديگران بود- دم گوشش جيغ زد! بدجوري هم جيغ زد!! خودش دوست نداشت اين کار رو بکنه- اما چه مي شد کرد- دايي مثل هميشه بهش توجه نداشت! خوب اونم به حساب خودش مي خواست توجه دايي رو يه جوري جلب کنه، غافل از اينکه دايي و بقيه- سخت از اين کارش ناراحت ميشن و دعواش ميکنن. نمي دوست که بعدش ممکنه حتي يک سيلي از دايي بخوره!؟ دايي که خيلي دوستش داشت... آره مشکل بنفشه اين بود... ديده نشدن! به گمانش اونقدري که بايد نمي ديدنش؟! و اونقدري که بايد دوستش نمي داشتن...شاید مشکل همه بنفشه ها همین باشد؟


برچسب‌ها:
[ جمعه 30 تير 1391برچسب:, ] [ 19:56 ] [ بنده ی خدا ]

چه مي شد اگر شركت ها و سازمانهاي خود را به عنوان موجوداتي مي ديديم كه نفس مي كشند، خود را با محيط تنظيم مي كنند، حركت مي كنند و احساس دارند. ما حقيقتاٌ نمي دانيم چه چيزي انرژي و توان تنفس در هر ثانيه را به ما مي دهد، فقط نام آن را "زندگي" مي گذاريم. چه مي شد اگر ما بر قدرت پنهان و زيرين كه سازمان هاي ما بر مدار آن مي چرخند تمركز مي كرديم. چه مي شد اگر ما فراتر از صورت هاي سود و زيان، دارائيهاي سخت، ساختمان ها و تجهيزات نگاه مي كرديم و مي پرسيديم: "چه چيز سبب مي شود همه اين ها انرژي بگيرند و توسط افراد براي خلق ارزش بكار گرفته شوند"؟ اين نيروي انرژي بخش را چگونه توصيف مي كنيم؟ در فرمولهاي فيزيك، چه چيزي معادل C2 است ؟ چگونه مشخصه هاي دوگانه موج و ذره به ما كمك مي كند تا درك كنيم سازمانهاي ما چگونه در سطح عميق تري مي توانند كار كنند؟... (هنربرنامه ریزی کوانتومی،ص143)


برچسب‌ها:
[ جمعه 30 تير 1391برچسب:, ] [ 19:56 ] [ بنده ی خدا ]

گهگاه از طریق اخبار یا برخی دوستان مطالبی در زمینه نابودی آثار یا اشیا باستانی می شنوم. اینکه باید نگران این میراث با ارزش بود. اینکه در حفظ و پاسداشت آن برای نسل های آینده باید کوشا باشیم. با تمام احترام و ارزشی که برای میراث نیاکان و حفط آن قائلم، از خود می پرسم:

- وقتی نسل آینده یک ملت در معرض تهدید و نابودی با انواع و اقسام مواد از هروئین، شیشه گرفته تا مشروبات الکلی قرار دارد...

- وقتی ارزش، هویت و شان والای انسان در اثر فقر و بی عدالتی در حال تباهی ست...

- وقتی بیکاری و انحرافات اخلاقی در میان آینده یک ملت روز به روز بیشتر گسترش می یابد و نیازمند تلاش های فراوان ضربتی یا مستمر برای جمع کردن اراذل و اوباش است...

- اصلا وقتی با سازندگان آینده یک ملت به شکل یک معضل، برخورد می شود و همه جور تدابیر ضربتی و خشن برای اصلاح یا محو آنها صورت می گیرد...

چرا باید نگران میرات گذشته گان خود باشیم؟

وقتی آینده را تخریب می کنیم، دیگر گذشته چه اهمیتی دارد؟

گذشته وقتی ارزشمند است که به درد حال و آینده بخورد وگرنه گذشته بدون آینده معنا ندارد. دارد؟!


برچسب‌ها:
[ جمعه 30 تير 1391برچسب:آینده,گذشته, ] [ 19:56 ] [ بنده ی خدا ]
صفحه قبل 1 2 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Salehon :.

درباره وبلاگ

سلام در این وبلاگ شما با مطالبی که برای شما مفید و آموزنده می باشد روبرو می شوید امیدوارم هر مطلبی رو که در اینجا میخونید با ارائه نظرها و انتقادات مفیدتون به من کمک کنید تا باز خورد مفیدش رو خودتون بینید من بعلت مشغله های کاری ای که دارم فقط آخر هفته ها میتونم به وبلاگ شر بزنم خوشحال میشم با هم بحث کنیم
حمایت می کنیم
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 77
بازدید دیروز : 170
بازدید هفته : 251
بازدید ماه : 247
بازدید کل : 205297
تعداد مطالب : 181
تعداد نظرات : 25
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
شمارنده
شمارنده